جدول جو
جدول جو

معنی لاچ هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

لاچ هاکردن
طراحی نقش و نگار و پیاده کردن نخ های رنگی روی نمد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ظاهر شدن متوالی در جلوی دیگران، قاچ زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تخته کردن چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
لج کردن، بیماری مسری
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکتی میان دویدن و راه رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرک از تن بر گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتب کردن، جور کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ریختن و جا دادن، جا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تا کردن، متورم شدن، ساختن، کنار آمدن، بند انداختن صورت
فرهنگ گویش مازندرانی
پارس کردن سگ
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن، دو نیم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کمین کردن، در کمین بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، پوشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
همواره کردن، صاف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بلند کردن، سرپا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مطیع کردن، رام کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
آب کردن کره یا روغن جامد، علامت گذاری بر روی درختان، داغ
فرهنگ گویش مازندرانی
فریادکشیدن، بلند حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
هموار کردن چاله های ایجاد شده در اثر جای پا در شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی
برداشتن پوست سبز گردو
فرهنگ گویش مازندرانی
پاک کردن، از آلودگی و ناخالصی پیراستن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، افشان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پنهان کردن، خم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی